جام جم سرا:
من قصه تو را تا ابد این گونه آغاز میکنم: یکی بود، هنوزم هست،ای کاش همیشه باشد
*
بگذار تمام شهر خواننده شوند و در برجهای بزرگ کنسرت برگزار کنند؛ وقتی تو در خانهای کوچک برای من میخوانی دیگر چه فرقی میکند کی، کجا، و برای چه کسی میخوانند؟
*
امروز رفتم ساعت بگیرم.
اما هیچ ساعتی به قشنگی اون ساعتی که دیدمت نبود
*
عشق کنار هم ایستادن زیر باران نیست؛ عشق این است که یکی برای دیگری چتر شود و دیگری هرگز نفهمد چرا خیس نشد.
*
تو بمان
حتی از همین نگاه سردت
عاشقانهها خواهم سرود
*
ﺟﻮﺭ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺧﺪﺍ ﺩَﺭ ﻭ ﺗﺨﺘﻪ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻫﻢ
ﻫﻤﺎﻧ ﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺁﺷﻨﺎ ﮐﺮﺩ
ﺗﻮ ﺷﺪﯼ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺳﺎﺯ
ﻣﻦ ﺷﺪﻡ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺑﺎﺯ
*
این روزها همه چیز بوی تو را دارد؛ حتی هوا. آنقدر دوستت دارم که رگهایم هم احساست میکنند
*
فاصله گرچه دستهای ما را از هم جدا کرد ولی خوشحالم که جرات ندارد به دلهایمان نزدیک شود
*
کاش صدای بعضیها رو میشد بوسید
مخصوصا وقتی اسمت رو صدا میزنن
31 - فروردینماه - 1393 ساعت 18:53