همیارآنلاین

کانال ایتا https://eitaa.com/hamyaronline

همیارآنلاین

کانال ایتا https://eitaa.com/hamyaronline

آموزش عالی و اشتغال فارغ التحصیلان کشاورزی

شرح در ادامه مطلب

آموزش عالی و اشتغال فارغ التحصیلان کشاورزی    


گردآوری و تنظیم:   محمدتقی شریعتی- میترا دانایی    

بخش کشاورزی با تولیداتی بیش از 100 میلیون تن، سهم 12 درصدی از تولید ناخالص داخلی, 22 درصد اشتغال و 15 درصد صادرات غیرنفتی را دارد و تأمین کننده 90 درصد مواد اولیه صنایع کشاورزی و غذائی کشور می باشد(8). ولی تحقق رشد 5/6 درصدی و تامین امنیت غذایی توسط بخش کشاورزی ایران که دچار یک بیماری تاریخی است، به سادگی امکانپذیر نمی باشد. زیرا از یک سو کشاورزان به لحاظ معیشتی و مالی در مضیقه هستند. و از طرف دیگر به دلیل عدم دسترسی به فن آوری های سخت افزاری و نرم افزاری که لازمه توسعه کشاورزی است، نه فقط بهره وری در عوامل تولید بویژه در آب کشاورزی پایین و ضایعات بالاست بلکه ظرفیتهای بلا استفاده زیادی نیز وجود دارد. با این پیشینه است که ماده 5 قانون برنامه چهارم تمامی دستگاههای اجرائی ملی و استانی را مکلف نموده که سهم بهره وری کل عوامل در رشد تولید ناخالص داخلی را حداقل به 2/31 درصد برسانند به طوری که متوسط رشد سالانه بهره وری نیروی کار به 5/3 درصد، سرمایه1 درصد و کل عوامل تولید به 5/2 درصد برسد. و بر اساس ماده 37  هم دولت موظف است در جهت ایجاد فضا و بسترهای مناسب برای تقویت و تحکیم رقابت پذیری و افزایش بهره وری نیروی کار متوسط سالانه 5/3 درصد، اقداماتی را انجام دهد. در راستای ارتقاء بهروری نیروی کار، استفاده از خدمات فنی بخش خصوصی و تعاونی به میزان حداقل 30 درصد تولیدکنندگان و بهره‌برداران، به عنوان یکی از تکالیف قانونی برنامه چهارم برای بخش کشاورزی تصریح گردیده است(4). 

 اشتغال
متوسط نرخ رشد سالانه اشتغال بخش کشاورزی در برنامه سوم توسعه (83-1379) برابر 1 درصد بوده که این میزان در سه سال اول برنامه چهارم توسعه (86-1384) به 5/1 درصد رسید که کمتر از هدف مصوب (9/1درصد) در برنامه چهارم توسعه است. سهم شاغلین بخش کشاورزی از کل نیروی کار شاغل در سال‌هایی مورد بررسی از حدود 21 درصد در سال 1379 به 23.5 درصد در سال 1386 رسید. میزان اشتغال‌زایی فعالیت‌های کشاورزی در دوره 86-1379 به طور میانگین سالانه 9/41 هزار نفر بوده است. (2)
در این رابطه  ماده 145 قانون برنامه چهارم تصریح دارد که : به منظور کاهش حجم تصدی ها و افزایش مشارکت مردم در اداره امور کشور و کوچک سازی دولت، توسعه فعالیتهای اجتماعی، فرهنگی، تولیدی و خدماتی از طریق خرید خدمات از بخش دولتی، مشارکت با بخش غیر دولتی از طریق اجاره واگذاری امکانات و تجهیزات و منابع فیزیکی و واگذاری مدیریت بخشی از واحدهای دولتی به بخش غیر دولتی و واگذاری وظایف مربوط به تصدی های اقتصادی دولت به بخش غیر دولتی صورت می گیرد. و در این جهت اقداماتی از جمله موارد زیر لازم الاجرا شده است:
          - پوشش حداقل پنجاه درصدی بیمه محصولات کشاورزی با بهره گیری از خدمات فنی بخش خصوصی و تعاونی
         - ایجاد انگیزه برای جذب متخصصین توسط تولیدکنندگان و بهره برداران به منظور گسترش آموزش و ترویج با استفده از خدات فنی بخش خصوصی و تعاونی به میزان حداقل 30 درصد تولید کنندگان و بهره برداران (4)
الزامات توسعه دانایی محور، نقش دانش آموختگان را در فرآیند توسعه بخش کشاورزی برجسته می‌نماید. البته  این دانش با همراهی مهارت, مدیریت و اخلاق حرفه ای است که کارآمدی و ثمربخشی را میسر می‌سازد. نظری بر عملکرد تولید کنندگان نمونه کشاورزی کشور که یا خود کارشناس بوده اند یا از مشاوره کارشناس استفاده کرده اند و به طور متوسط سه برابر میانگین تولید کشور در محصولات مختلف تولید می نمایند، سند ارزشمندی است که رعایت اصول علمی و فنی در تولید را تایید می‌نماید. طرح مهندسین ناظر مزارع گندم از طرحهای موفق بوده، زیرا علاوه بر این که موجب حضور فعال مهندسین جوان و علاقمند به خدمت در روستاها و مزارع شده، تفکر علمی و فنّآوری های نوین را در بین کشاورزان و تولیدکنندگان اشاعه داده است و با تلفیق دانش بومی و دانش روز موجبات ارتقای مدیریت و بهره وری را فراهم ساخته است.    شرکتهای خدمات مشاوره فنی و مهندسی کشاورزی به عنوان عناصر اصلی شبکه خدمات کشاورزی  می باشند. تا کنون حدود 2100  شرکت خدمات مشاوره فنی و مهندسی کشاورزی با عضویت  و 17500 کارشناس در تمام استانهای کشور تشکیل شده است. هر شرکت بطور میانگین 38 روستا را تحت پوشش قرار دارد

تهدید ها و فرصتها:
در چنین شرایطی و چشم انداز پیش رو چگونه می توان از کشاورزی موجود که 85 درصد در روستا و توسط بهره برداران و تولید کنندگان خرد و اکثراً فاقد دانش فنی و مهارتهای لازم هستند، انتظار داشت که افزایش تولید آن هم تولید سالم را تحقق بخشند. شاخص تحصیلات تا حدودی نمایانگر ظرفیت توسعه کشاورزی است. 6/54 درصد از بهره برداران سواددار هستند .(5)

1.jpg

 63 درصد آنها دارای سواد ابتدائی و کمتر می باشند.
فقط 8/0 درصد بهره برداران دارای تحصیلات دانشگاهی مرتبط می باشند .این میزان در کشورهای توسعه یافته در کشاورزی بالای 20 درصد است
 در همین وضعیت خیل عظیمی از دانش آموختگان کشاورزی  وجود دارد که ظرفیت بالقوه فوق العاده ای برای کشاورزی است ولی بصورت تهدیدی برای پیشرفت کشور درآمده است. بدیهی است که  سرمایه‌گذاری در منابع انسانی به عنوان عامل اصلی توسعه ملل تلقی شده است چرا که هیچ کشوری بدون انباشت قابل توجه سرمایه انسانی به سطح پایداری از توسعه اقتصادی دست نیافته است. از طرف دیگر، شواهد تجربی بیانگر آن است که آموزش به خودی خود دستیابی به توسعه را محقق نمی‌سازد. کشورهای بسیاری از جمله ایران، میزان قابل توجهی از منابع خود را به منظور توسعه توانمندی‌های انسانی اختصاص داده‌اند با این وجود نه تنها به اهداف توسعه‌شان نرسیده‌اند بلکه نرخ بیکاری بالایی را نیز برای فارغ‌التحصیلان دانشگاهی تجربه کرده‌اند.که همه این شواهد و روندها، پارادوکس کمبود نیروی متخصص و بیکاری فارغ‌التحصیلان دانشگاهی را حاصل کرده است که دغدغه اصلی بسیاری از سیاستگذاران و محققین، در کشورهای در حال توسعه از جمله ایران می‌باشد. میزان بیکاری افراد تحصیلکرده، حداقل دو برابر میزان بیکاری عمومی جامعه ایرانی است. آماری که در پایان هر ترم تحصیلی بر  آن افزوده می‌‌شود، میزان بیکاری دانش‌آموختگان آموزش عالی طی سال‌های 1375 تا 1380 بیش از پنج برابر صعود کرده و از چهار درصد به 20/9 درصد رسیده است
براساس پیش‌بینی‌ها از مجموع بیکاران دو میلیون و 920 هزار نفر به مدت یک سال یا بیشتر از بیکاری‌شان گذشته است که این آمار ترسیم‌گر بحران بیکاری و نشان‌دهنده جنبه آسیب‌رسان آن در سال‌های آتی است.  رقم‌هایی که به دست‌اندرکاران هشدار می‌‌دهد که در عین بالا بردن ظرفیت دانشگاه‌ها، تدبیری نیز برای افزایش فرصت‌های شغلی بیندیشند

آموزش عالی کشاورزی
در جوامع توسعه نیافته و در حال توسعه‌ای چون ایران، بسیاری از رشته‌های تحصیلی در دانشگاه‌ها عملا فاقد کارایی است و بیشتر فارغ‌التحصیلان این رشته ها هیچ‌گاه برای استفاده از علم خود مجال تجربه عملی نمی‌یابند و اکثرا در صورت یافتن کار در مشاغل دیگر فعال می‌شوند در واقع عملکرد نامطلوب دستگاه‌های آموزشی و پرورشی در تربیت نامناسب نیروی ماهر و کارآزموده باعث شده تا بسیاری از فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌ها به مشاغل کاذب روی آورند. حدود یک سوم حرفه افراد با رشته تحصیلی آن‌ها ارتباط ندارد . عدم تطابق بین حرفه و مهارت‌های تخصصی افراد، سبب خواهد شد که بخشی از اهداف مورد نظر در زمینه تأثیر آموزش‌ها بر رشد بهره‌وری (یعنی به ثمر رسیدن توانمندی‌های انسانی) محقق نشود. به عبارت دیگر چنین مشکلاتی سبب اتلاف منابع انسانی خواهد شد.  و همین امر تجدید‌نظر و اصلاح ساختاری در آموزش و پرورش را به امری ضروری بدل کرده است. ارتقای کیفیت آموزش از جهت دیگری هم الزامی است، چرا که برخی از تحصیلکردگان دانشگاهی بدون ‌‌آن‌که دانش و مهارت کیفی به دست آورند، به خیل بیکاران پرتوقع می‌‌پیوندند.
این انگاره مطرح است که غالب کشورهای در حال توسعه قادر بوده‌اند توانمندی‌ها و ظرفیت‌های انسانی خود را توسعه دهند اما در خصوص بهره‌برداری مناسب از این ظرفیت‌ها توفیق چندانی بدست نیاورده اند شاید بتوان گفت نظام آموزش عالی در بیشتر کشورهای دنیا یکی از دو قطب تعلیم و تربیت است که مسئولیت تربیت نیروی انسانی متخصص و کارآمد مورد نیاز جامعه را در سطح و رشته‌های مختلف برعهده دارد اما براساس آمارهای موجود می‌‌توان گفت نظام آموزش عالی کشور ما نتوانسته است به خوبی از عهده این مسئولیت برآید و سال‌هاست که مسئولان کشور با این مشکل دست و پنجه نرم می‌‌کنند.
 

 

2.jpg

 در تحقیقی که توسط امیری اردکانی(1) در سال ۱۳۷۶ انجام شده آمده است که: "دانشکده های کشاورزی با وجود اختصاص بیشترین سهم بودجه دانشگاه ها به خود، از کارآیی لازم برخوردار نمی باشند." متأسفانه بخش عمده ای از این دانش آموختگان، علیرغم سرمایه گذاریهای زیادی که برای تربیت آنها صرف شده است (براساس برآورد وزارت علوم , تحقیقات وفنّآوری با توجه به استانداردهای مطلوب آموزشی هزینه یک دانشجوی کشاورزی  8/1 برابر یک دانشجوی پزشکی و 5/2 برابر یک دانشجوی فنی و مهندسی و علوم پایه و 7/2 برابر یک دانشجوی رشته بازرگانی و علوم انسانی و علوم اجتماعی است) از توانمندی متناسب با بازار کار برخوردار نیستند. در سالهای اخیر هر سال بیش از 20 هزار نفر از دانشگاههای دولتی و مراکز آموزش عالی دولتی و غیر دولتی در مقطع کاردانی، کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا فارغ التحصیل شده اند. درمیان دانش آموختگان کشاورزی 25 سال گذشته، 28 درصد جویای کار می باشند. 38 درصد دانش آموختگان در مشاغل غیر مرتبط با بخش کشاورزی جذب شده اند.

3.jpg

تا پایان سال 1385 بیش از 43 هزار نفر از اعضای سازمان نظام مهندسی کشاورزی جویای کار هستند!
بهر قیمتی ظرفیت بالایی از نیروی انسانی بالقوه در کشور وجود دارد که می تواند به صورت سرمایه عظیمی در کشاورزی کشور محسوب شود و آن، تعداد 2400000  دانش آموخته کشاورزی است که تعداد  124000  نفر آن عضو سازمان نظام مهندسی کشاورزی هستند.
صاحبنظران بر این نکته اتفاق نظر دارند که مشکلات و موانع اشتغال دانش آموختگان کشاورزی را باید هم در ویژگیهای دانشگاهها و مراکز آموزش عالی کشور و هم سایر شرایط جامعه از جمله  مهمترین آن وضعیت کنونی بازار کار کشاورزی و در سطح بعد سیاستها و برنامه های کلان اشتغال کشور  جستجو نمود. جذب فارغ التحصیلان در بازار کار منوط به داشتن توانائیها و ویژگیهایی است که بخشی از آنهــا می بایست در طول دوران تحصیل در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی کشور ایجاد گردد. برای عدم تحقق این هدف دلایل زیر را  می توان برشمرد:


 1 - عدم تناسب بین محتوای آموزش با مهارتهای شغلی:
 در حال حاضر، در آموزش عالی بیشتر سطح تحصیلات به عنوان یک توان یا استعدادهای بالفعل در نظر گرفته می شود و این در حالی است که فارغ التحصیلان برای صعود به قله اشتغال به مهارت نیز نیاز دارند. این مهارتها شامل مهارت فنی، مهارت انسانی، مهارت ادارکی و آشنایی با رایانه هستند. ضمن اینکه داشتن توانائیهای ذهنی، فیزیکی و سطح تحصیلات و همچنین ویژگیهای رفتاری چون شخصیت، نوع نگرش، انگیزش و ارزشهای فردی نیز در این زمینه مطرح می باشند.
لازم به ذکر است که بر اساس تحقیقات انجام شده، ۲۰ درصد مشکلات آموزش عالی ناشی از این مسئله می باشد(7). در جدول شماره 3 به بررسی 8 رشته کارشناسی پیوسته کشاورزی مصوب وزارت علوم ، تحقیقات و فنآوری پرداخته شده است(3) و (6). هدف از ایجاد این رشته ها برابر آنچه در برنامه مصوب آمده است:  تربیت کارشناسانی است که علاوه بر داشتن معلومات علمی و فنی کشاورزی عمومی، علوم پایه و دانش تخصصی بتوانند به عنوان مدرس در دبیرستانهای کشاورزی ، کارشناس اجرایی تحقیقات در مراکز پژوهشی کشاورزی و مدیر و مجری امور مربوطه در موسسات دولتی و خصوصی بخش کشاورزی منشا خدمت باشند. نقش و توانایی های فارغ التحصیلان به گونه ای  تنظیم شده است که در صورت تحقق کامل آن وجه غالب زمینه اشتغال فارغ التحصیلان: کارشناس متخصص و برنامه ریز در زمینه های کشاورزی در واحدهای اجرایی نظیر وزارت جهاد کشاورزی ،مدرس در مراکز آموزش کشاورزی و همکاری در واحدهای آموزشی و تحقیقاتی است. مرور درسها و سرفصل های آنها و نسبت ساعات کارعملی و کارآموزی به سایر دروس نظری هم تا حدود زیادی موید آنست که اگر فرض کنیم درس ها ، سرفصل ها ، محتوی و روش دوره به درستی تهیه و تدوین شده باشد و با بالاترین ثمربخشی اجرا گردد  فارغ التحصیلان متناسب با واحدهای آموزشی و تحقیقاتی و برنامه ریزی بخش دولتی تربیت می شوند

4.jpg

 

علی نظری‌کتولی(9)، در این خصوص معتقد است: در حال حاضر، در آموزش عالی ما، تحصیلات برای فرد، توان یا استعداد بالقوه‌ای است که قابلیت اجرایی چندانی ندارد. این در حالی است که فارغ‌التحصیلان برای صعود به قله اشتغال به مهارت نیز نیاز دارند.
وی بازبینی در سرفصل‌های دروس دوره‌های آموزشی و تنظیم آنها براساس اطلاعات علمی و عملی مورد نیاز رشته‌ها و زمینه‌های شغلی مرتبط با رشته تحصیلی مورد نظر و ایجاد هماهنگی و همسویی بین سرفصل دروس با شرایط احراز مشاغل مورد نظر را ضروری می‌داند.
2 - مشخص نبودن حداقل قابلیتهای علمی و عملی برای فارغ التحصیل شدن:
در نظام آموزش عالی گرفتن حداقل نمره قبولی پیش شرطی برای اخذ مدرک فارغ التحصیلی است. شرایط نامساعد اشتغال از یک طرف و تمیز قائل نشدن بین فارغ التحصیلان از نظر توانمندی علمی و عملی در زمان جذب از طرف دیگـــر، سبب بی انگیزه شدن و از بین رفتن علاقه مندی جمع کثیری از دانشجویان به فراگیری دروس نظری و فعالیتهای عملی شده است. این شرایط سبب پرورش و تولید
فارغ التحصیلانی می شود که دارای روحیه علمی نیستند و در عین ناتوانی در کسب مدارج علمی بالاتر، روحیه کارآفرینی و یافتن کسب و کار مناسب را ندارند. بنابراین، ضروری است همان طور که برای هر درس سرفصل آموزشی به صورت استاندارد تعریف شده، معیارهایی نیز برای ارزیابی فارغ التحصیلان به منظور مشخص کردن حداقل دانش نظری و توان عملی آنان به صورت استاندارد برای رشته های تحصیلی  کشاورزی تعریف شود و براساس آن فارغ التحصیلان ارزیابی گردند.
3 - عدم آشنایی اعضای هیات علمی با فرایند و نحوه انجام امور در واحدهای تولیدی و خدماتی مرتبط با رشته تحصیلی فارغ التحصیلان:
از آنجاییکه در فرایند چندساله پرورش دانشجویان، به واحدهای درسی عملی، عملیات دانشجویی، دروس آزمایشگاهی و کارگاهی و به ویژه دوره های کارآموزی و پروژه های درسی نیز چنان که باید و شاید  اهمیت داده نمی شود و از سوی دیگر ارتباط موثری بین اعضا هیات علمی دانشگاه با واحدهای مرتبط به رشته تحصیلی دانشجو در بازار کار، وجود ندارد، این امر زمینه آشنایی دانشجویان را با مهارتهای فنـی و عملی کاهش داده است.
4 - فقدان زمینه مناسب برای آموزشهای علمی - کاربردی:
در حال حاضر در دانشگاهها انتقال دانش بیشتر به صورت نظری و در قالب تعاریف، تئوری ها و اصول در کلاس انجام مـی پذیرد و به واحدهای عملی نیز اهمیت چندانی داده نمی شود. علی رغم ایجاد برخی رشته های کشاورزی در دانشگاه جامع علمی - کاربردی و همچنین ایجاد مراکز آموزش علمی - کاربردی با همکاری و سرمایه گذاری موسسات، واقعیت این است که بسترسازی مناسبی برای اجرای برنامه های آموزشی علمی - کاربردی در بخش کشاورزی صورت نگرفتـه و بعضاً دچار بیماری تئـــوری زدگی شده اند.
فقدان زمینه مناسب برای علمی - کاربردی کردن آموزش در دانشگاههای کشاورزی از سه بعد قابل بررسی است.
الف - عدم برنامه ریزی در نظام آموزش عالی برای تامین، تربیت و جذب نیروی متخصص مربی؛
ب - کمبود بودجه دانشگاهها در تامین فضا، تاسیسات، تجهیزات، امکانات و وسایل کمک آموزشی، اردوها و بازدیدهای علمی؛
ج - بی انگیزگی دانشجویان برای فراگیری دروس عملی به دلیل عدم اطمینان به موثر (کاربردی) بودن واحدهای عملی در زمان کاریابی یا در حین اشتغال
5- عدم تناسب بین ظرفیت فعلی پذیرش دانشجو در دانشگاه و نیازهای آتی بازار کار:
در حال حاضر هیچگونه هماهنگی و انسجامی بین ظرفیت پذیرش دانشجو در دانشگاهها وتقاضای بازار کار کشاورزی به نیروی متخصص وجود ندارد. از سوی دیگر در رشته های کشاورزی علاوه بر موضوع تعداد دانشجویان در نظر گرفتن معیارها و ملاکهای دیگری از جمله توانایی جسمی و جنسیتی آنان(با توجه به محیط کار کشاورزی) ضروری به نظر می رسد. در سالهای اخیر تعداد فارغ التحصیلان زن در رشته های کشاورزی چنان زیاد شده که معضل بیکاری فارغ التحصیلان کشاورزی چهره زنانه به خود گرفته است. این در حالی است که اغلب مراکز کشاورزی در خارج از شهرها واقع بوده و فاقد امکانات رفاهی و ایمنی لازم می باشد.
سایر مواردی را که می توان از جمله چالشهای آموزش عالی به شمار آورد، به قرار زیر است:
6 - ناکارآمدی اعضای هیات علمی در تربیت نیروی کار متخصص مورد نیاز جامعه
7 - عدم توفیق دانشگاهها در ایجاد و تقویت روحیه علمی و انگیزه خدمت رسانی به جامعه در دانشجویان
8 - رواج نیافتن فرهنگ کارآفرینی و کم بودن تعداد کارآفرینان
9- رواج نیافتن و مشخص نبودن فرهنگ کاریابی
بازارکار 
 عدم تناسب رشد اقتصادی و ظرفیت اشتغالزایی جامعه با رشــــد دانش آموختگان:
یکی از دلایل عمده این امر را می توان بافت نسبتاً سنتی واحدهای شغلی و سطح پایین
تکنولوژی های به کار گرفته شده در این واحدها ذکر کرد که باعث شده تا اینگونه واحدها که عمدتاً واحدهای کوچک و متوسط بوده و اغلب مــــدیران آن مالکان آن نیز هستند، از ورود فارغ التحصیلان جوان به واحد خود جلوگیری کنند. بویژه آنکه نیروهای تحصیلکرده اغلب به دنبال تغییر فضای واحد به سمت نوآوری و استفاده از تکنیکهای نوین و کارآمد روز هستند که این امر خود بهانه ای برای مدیران واحدهای عمدتاً کوچک و متوسط در نپذیرفتن آنها و برهم زدن تعادلی است که به ظاهر بر واحد و فعالیتهایشان حاکم است و این درحالی است که عدم جذب یا روند کند جذب قشر تحصیلکرده در بدنه اشتغال موجود خصوصاً در واحدهای کوچک و متوسط، این نگرانی را به دنبال خواهد داشت که روند نوآوری و کارآفرینی از رشد لازم و مناسب برای توسعه اشتغال پایدار برخوردار نبوده و این امر خود به افزایش شکاف میان عرضه و تقاضای نیروی کار منجر شود. البته باید توجه نمود که در اغلب واحدهای تولیدی و بهره برداری کشاورزی تکنولوژی سنتی رایج است که دانش آموختگان شهری با آن بیگانه اند. این تکنولوژی میراث گذشتگان است و علیرغم وجهه نظر غالب تحصیلکردگان کشاورزی، واجد عناصر علمی ، مفید و سازگار با شرایط روز است. لازمه توسعه کشاورزی ارائه نوآوری هایی است که از تلفیق این تکنولوژی و تکنولوژی های روزآمد بدست آمده باشد و مقدم بر آن شناخت دانش و تکنولوژی بومی یا سنتی است. برای این مهم باید سازوکاری ابداع شده و برسمیت شناخته شود. شاید کارورزی یا کارآموزی با این هدف باشد ولی متاسفانه روح حاکم و فرآیند اجرای کارورزی با این واقعیت فاصله زیادی دارد. مشکل دیگری که وجود دارد عدم شناخت ویژگیهای فردی و اجتماعی تولیدکنندگان و
بهره برداران و شرایط محیط کار آنان است. و اشتغال دانش آموختگان کشاورزی در یک فضای مبهم و کدر دنبال می شود. در این فضا انتظارات تولیدکنندگان و بهره برداران کشاورزی با انتظارات دانش آموختگان کشاورزی و مدیران توسعه کشاورزی متفاوت و ممکن است متضاد باشد.
مجموعه عوامل فوق، وضعیت نیروی انسانی بخش کشاورزی را با یک بحران جدی مواجه خواهد ساخت؛ چرا که از یک سو خود فارغ التحصیلان از اعتماد به نفس لازم برای پذیرش مسئولیت برخوردار نمی باشند و از سوی دیگر بخش خصوصی نیز برای واگذاری امور به فارغ التحصیلان، اطمینان کافی و پتانسیل لازم را ندارد و این عارضه نابسامانی دو سویه، نیازمند القای یک رویکرد جدید در هدایت نظام آموزش عالی کشاورزی کشور می باشد. برون رفت از این چالش و توانمندسازی فارغ التحصیلان کشاورزی نیازمند تدوین راهکاری مناسب برای هماهنگی بیشتر بین بخش کشاورزی به عنوان مصرف کننده و نظام آموزش عالی به عنوان تولیدکننده منابع انسانی می باشد. بنظر میرسد هیچ راهی جز توانمندسازی و توسعه ظرفیتهای کشاورزی موجود آنهم با تأکید حداکثری بر نیروی انسانی وجود ندارد. از اینروست که در برنامه پیش بینی شده است که بهره وری نیروی کار رشد متوسط سالا نه 5/3 درصد  را در برنامه چهارم داشته باشد.
توانمندسازی دانش آموختگان کشاورزی
 بنظر نمی رسد حداقل در کوتاه مدت آموزش عالی دستخوش تحولی شود که بطور اساسی نیاز بازار کار را جایگزین تقاضای اجتماعی برای تحصیلات عالی نماید. شاید انبوه متقاضیان اموزش عالی فرصت هر گونه اقدام بنیادین را سلب نموده است. بنابراین راهکار قابل اجرا باید معطوف به کارکردها باشد و فعلا به ساختارها کاری نداشته باشیم.  این  تغییرات کارکردی نتیجه گرا  و  گام به گام  میتواند شامل موارد زیر باشد:
1- اختصاص سهمیه برای رتبه های بالای کنکور کارشناسی جهت کارشناسی ارشد پیوسته در رشته های کشاورزی
2- اختصاص سهمیه برای رتبه های بالای کنکور کارشناسی در رشته های کشاورزی جهت اعطای بورس اشتغال
3- اختصاص سهمیه برای روستازادگان دارای رتبه های بالای کنکور  کاردانی و کارشناسی در رشته های کشاورزی جهت اعطای بورس اشتغال
4- اختصاص سهمیه برای روستازاد گان فارغ التحصیل کاردانی و کارشناسی  رشته های کشاورزی دارای رتبه های بالا جهت اعطای بورس اشتغال
5- ایجاد جشنواره کشاورزی در سطح جشنواره خوارزمی
6- برگزاری دوره یکماهه کارورزی کشاورزی برای دانشجویان داوطلب سال اول، دوم و سوم در تابستان و 6 ماهه در پایان دوره طبق برنامه کارورزی مصوب شورای عالی اشتغال معادل 5 واحد درسی.
7- پذیرش بدون آزمون فارغ التحصیلان دوره کاردانی، کارشناسی و کارشناسی ارشد جهت یک مقطع بالاتر در محل تحصیل سابق مشروط به آنکه حداقل یکسال طبق برنامه مصوب شورای عالی اشغال و نظارت سازمان نظام مهندسی کشاورزی و منابع طبیعی اشتغال  غیر آموزشی تمام وقت در رشته تحصیلی خود داشته اند.
توانمندسازی جامعه تولیدکنندگان و بهره برداران
بخش مهم و شاید اصلی ایجاد فضای مناسب کسب و کار جهت دانش آموختگان کشاورزی به جامعه تولیدکنندگان و بهره برداران کشاورزی برمیگردد. این جامعه چگونه میتواند پذیرای دانش آموختگان شود. چنانچه این جامعه از ابعاد اقتصادی، اجتماعی و بویژه فردی، به تدریج به حداقلی از توانمندی دست یابد، با اطمینان متقاضی  فن آوری ها و  مهارت های مورد نیاز خواهد شد. تاکید و اصرار بر این است که توانمندسازی جایگزین آموزش مرسوم وسنتی شود. در واقع با ایجاد و گسترش فضای یادگیری، دانایی و توانایی و خلاقیت این گروه ارتقاء یابد و از یک اقدام مقطعی و منفصل به یک فرآیند پویا ومستمر، که با فعالیت های روزانه آنها آمیخته است، تغیر وضعیت دهد. واضح است که دستگاههای دولتی از عهده چنین کاری بر نمی آیند و به همین دلیل است که دولت در مسیر واگذاری امور تصدی گری دولتی به بخش غیردولتی گام بر میدارد. همچنین، بسیار مهم است که سازمان نظام مهندسی را به عنوان راهکار و سازکاری در جهت تبدیل این سرمایه انسانی عظیم از بالقوه به بالفعل به حساب آورد.
چناچه سازمان به عنوان یک نهاد عمومی غیردولتی، که بر اساس قانون مصوب مجلس و دقیقا به منظور تحقق توسعه پایدار کشاورزی از طریق توسعه نیروی انسانی بخش با تکیه بر داش آموختگان دانشگاهی  ایجادگردیده است، به رسمیت شناخته شده و در قوانین و مقررات و مصوبات پایین دستی نقش تعیین کننده ای به آن محول شود ، مهمتر از آن در مجامع تصمیم گیری کشاورزی دارای رای باشد، میتوان امیدوار بود که، با حمایت جدی دولت، نسبت به سازماندهی و توسعه توانایی های هر دو گروه یعنی دانش آموختگان کشاورزی و بهره برداران و تولیدکنندگان کشاورزی اقدام نماید.و همچنین در تمامی مراحل پیش و پس از تولید و حین تولید فضای تعامل سازنده را بین این دو گروه ایجاد نماید.    

منابع:

1- امیری اردکانی، محمد. تعیین کننده¬های موفقیت تحصیلی- شغلی و تعهد سازمانی فارغ التحصیلان دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز. شیراز/ 1376     
2- 2- بی نام. تأکید بر ارتقای ‌بهره‌وری‌و توسعه‌ صادرات ‌محصولات ‌کشاورزی‌ در برنامه پنجم. سایت پایگاه اطلاع رسانی دولت. 7/5/88      
3- بی نام. سرفصل و عناوین دروس کشاورزی- کارشناسی پیوسته. سایت سازمان نظام مهندسی کشاورزی و منابع طبیعی کشور. 11/5/1388            
4- سازمان مدیریت و برنامه ریزی جمهوری اسلامی ایران. قانون برنامه چهارم توسعه اقتصادی،‌اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران. 1383        
5- 5- سعدی، حشمت الله. طرح ایجاد و حمایت از شبکه خصوصی خدمات مشاوره فنی و مهندسی کشاورزی. اسفند 1385                     
6- گروه برنامه ریزی درسی موسسه آموزش عالی علمی- کاربردی جهاد کشاورزی. برنامه درسی رشته های مدیریت بیمه زراعی، بیمه امور دامی. موسسه آموزش عالی علمی- کاربردی جهاد کشاورزی، معاونت برنامه ریزی و تدوین منابع درسی و علمی          
7- قریشی ابهری ، سید جواد. آسیب شناسی نظام آموزش عالی در بخش کشاورزی. روزنامه ایران. شماره 4150. 1/12/87             
8- نصرالهی، هاشم. بررسی اشتغال مهندسین کشاورزی و منابع طبیعی. سایت نظام جامع اطلاع رسانی کشور. 4/7/88                  
9- نظری کتولی ، علی. چالش‌های نظام آموزش عالی در ارتباط با اشتغال فارغ‌التحصیلان. سایت نظام جامع اطلاع رسانی بازار کار. 5/4/87            

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد