کارآفرینی ازدیدگاه ابن خلدون
چکیده :
ابن خلدون از متفکران بنام و از صاحبنظران برجسته ای است که کتاب مقدمه او
از شهرت جهانی برخوردار است ، از مشخصه های تئوری ابن خلدون نقش خاصی است
که به کسب و کار داده ، که این مقاله به آن می پردازد . این تحقیق بنیادی و
از نظر ماهیت در دسته تحقیقات تاریخی به شمار می آید ، ابزار داده ها با
استفاده از منابع دسته اول و فیش برداری ، روایی و پایایی منابع با استفاده
از منابع اصلی آثار ترجمه شده ابن خلدون و مورد تایید متخصصین حوزه های
علوم اجتماعی، اقتصادی می باشد. هدف از انجام این پژوهش نشان دادن نقش
زیربنایی کسب وکار در جوامع از دیدگاه ابن خلدون می باشد و نتیجه اینکه کسب
وکارها از ضروریات معیشتی زندگی شروع شده و به سمت تجملات و رفاهیات زندگی
خواهد رفت و تا هنگامیکه اجتماع شهرنشینی و تمدن شهر به مرحله کمال
نرسدکسب و کار در جامعه توسعه نخواهد یافت .
مقدمه :
عبدالرحمان بن خلدون حضرمی در رمضان 732 ه .ق در خانواده ای از مسلمانان
اندلس در تونس بدنیا آمد. در طول عمر خویش مسافرت های متعددی به نقاط مختلف
کشورهای اسلامی انجام داد و اطلاعات و تجارب ارزشمندی را کسب نمود. (رجبی
وهمکاران:173:1389)حاصل و تجربیات و تاملات نظری او در کتابی بعنوان مقدمه
ابن خلدون متبلور گردیده است . ابن خلدون اولین محققی است که پدیده های
اقتصادی را با روش علمی بحث کرده و در مورد اسباب و علل پدیده اقتصادی و
رابطه ضروری آنها و کشف قوانین حاکم بر روابط اقتصادی تحقیق کرده است . ابن
خلدون در بررسی های خود به نظریات و نکات جالبی توجه داشته است که قرن ها
از عصر او تقدم داشته و حتی امروز در میان نظریات علمی –اقتصادی حائز
اهمیت هستند (ثقفی: 113:1389). ابن خلدون عنوان می کند (فی حقیقه الرزق و
الکسب و شرحمها و ان الکسب هوقیمه الاعمال البشریه ) او توضیح می دهد که
انسان در تولید و انتاج کالا که نیازش را برطرف سازد به کار نیازمند است
(همان منبع:115:1389) کسب و کار نقش بسیار والایی در چهارچوب تئوری ابن
خلدون بازی می کند ، که این پژوهش به دیدگاه ایشان در مورد کسب وکار می
پردازد .
بیان مساله :
کسب وکار به عنوان موتور توسعه ، می تواند در رشد اقتصادی کشورها با ایجاد
موقعیت های شغلی و در نتیجه رفاه اجتماعی نقش مهمی را عهده دار باشد . کسب
وکار نقش مهمی در تولید و اشتغال مولد دارد به دلیل نقش و جایگاه کسب وکار
در روند توسعه و رشد اقتصادی و نیز تحولات اجتماعی ، بسیاری از دولتها در
کشورهای در حال توسعه تلاش می کنند با حداکثر امکانات و بهره برداری از
دستاوردهای تحقیقاتی شمار هر چه بیشتری از جامعه را به سوی کسب وکار و
کارآفرینی هدایت کنند . اگر چه کسب وکار وکارآفرینی تنها راه اشتغال زایی
نیست، اما به نظر می رسد روشی بسیار موثر وکارآمد باشد، به بیان مسئله
پژوهش(عوامل موثردر توسعه کسب و کار کدام است ؟کسب وکارهای مورد نیاز جوامع
کدام است ؟) پرداخته است ، در این پژوهش تلاش می شود برای پاسخ گویی به
سوالات فوق باتوجه به نظریات ابن خلدون چاره جویی شود؟
تجارت
: عبارت از بهرور ساختن مال ، بدینسان که اجناس و کالاهایی را میخرند و می
کوشند آنها را به قیمتی گرانتر از بهای خرید بفروشند ، یا در انتظار
نوسانها و گردش بازارها سود برند یا بوسیله صادرکردن آنها به شهری که در
آنجا رایج و گرانتر است بهره برگیرند ، یا اجناس را بدینوسیله به قیمت گران
تری بفروش رسانند و این سود نسبت به سرمایه ای که بکار می اندازند ناچیز
است ، ولی چیزیکه که هست هنگامیکه اصل مال بسیار باشد ، سود آن نیز فراوان
خواهد بود ، زیرا اندک در بسیار خود بسیار است (گنابادی : 787:1388)
بازرگانی
: بازرگانی کوشیدن در راه کسب سود بوسیله بهره ور ساختن مال است از راه
خریدن کالابه بهای ارزان و فروختن آن به بهای گران ، و کالا هر چه باشد
تفاوتی ندارد از قبیل آرد یا محصولات کشاورزی...،وآن مقداری را که برسرمایه
از این راه افزوده می شود سود می نامند . کوشش در راه بدست آوردن سود دو
گونه است الف: انبارکردن کالاو منتظر نوسانها و گردش بازار شدن چنانکه نرخ
بازار ارزانی بگرانی تغییر یابد آن وقت سود کالا افزون می شود ب: حمل کردن
کالا به شهر دیگری که رواج کالا در آن بیش از شهری باشد ،که در آن شهر آن
را خریده است ، در اینصورت هم سود فراوانی می برد . ( همان منبع ،781)
انواع کسب و کار از دیدگاه ابن خلدون :
بسیط(
ویژه نیازمندیهای ضروری ) ، مرکب (ویژه امورتفننی و مرحله کمال زندگی) -
بسیط از لحاظ تعلیم مقدم بر مرکب است، از یکسو ساده است و از سوی دیگر به
ضروریات زندگی اختصاص داردکه مردم به فرا گرفتن آن بیشتر اهتمام می ورزند ،
پدیدآوردن صنایع بسیط و مرکب هیچگاه یکباره حاصل نمی شود ، بلکه در طی
روزگارهای دراز و نسل های پیاپی حاصل می گردد ، هنگامیکه تمدن اهالی فزونی
یابد وتوسعه ثروت و امور تجملی آن را صنایع گوناگون نیازمند کند، آنوقت
صنایع از مرحله قوه به فعل می رسد.( همان منبع: 792)
روند
توسعه کسب و کارهادر جوامع : تا هنگامیکه اجتماع شهرنشینی و تمدن شهر به
مرحله کمال نرسد، مردم تنها به کسب ضروریات معاش همت می گمارند که عبارت از
وسائل خوراکی چون گندم ، هرگاه شهر به مرحله تمدن برسد بهره کارهای مردم
فزونی و برای ضروریات آنان کافی باشد ، آنوقت آن مقدار اضافه را صرف امور
تجملی معاش می کنند. صنایع به نسبت اجتماع و ترقی یک شهر پیشرفت می کند، در
این مرحله به زیبائی آنها توجه می کنند و می کوشند صنایع بهتر و ظریف تر
تولید کنندتا مورد پسند مردمی باشد که به مرحله تجمل خواهی و توانگری رسیده
اند. در اجتماع بادیه نشینی یا اجتماعات کوچک و شهرهای کم جمعیت مردم تنها
به صنایع بسیط نیازمندند ، بویژه صنایعی که در ضروریات زندگی بکار می روند
مانند ( درودگر ، آهنگر، خیاط ، بافنده ، قصاب ). هنگامیکه اجتماع توسعه
یابد و بر جمعیت و تمدن آن افزوده شود و در آن ذوق تفنن و امور تجملی پدید
آید ، آنوقت زیبائی و بهتر کردن هنرها نیز از جمله خواسته های چنین
اجتماعاتی خواهد بود، و صنایع با کلیه وسایل مکمل آنها رو به کمال خواهد
رفت . صنایع دیگری که لازمه عادات و رسوم ثروت و تجمل است نیز همراه آنها
پدید خواهد آمد از قبیل کفشدوز ، دباغ ، ابریشم باف، ریخته گر و مانند
اینها (همان منبع : 793)
شیوه
انتخاب کسب و کار: صنایع هنگامی نیکوتر و توسعه می یابد که طالبان آنها
افزون گردد زیرا کار هر کس وسیله بهره برداری اوست که معاش خویش را از آن
بدست می آورد و در سراسر دوران زندگانی خود از هیچ چیز بجز کارش سود بر
نمی گیرد . از اینرو کار خود را تنها در راهی صرف می کند که ثمره آن در
شهری که ساکن آن است ارزش داشته باشد تا سود و بهره آن عاید وی شود. هرگاه
صنعتی خواستارانی داشته باشد روی آوردن مردم بدان رواج یابد ، در این هنگام
صنعت مزبور به منزله کالائی خواهد بود که بازار آن رواج و برای فروش جلب
گردد. در چنین شرایطی مردم شهر می کوشند که آن صنعت را بی آموزند ، تا
بوسیله آن معاش خود را فراهم سازند. ولی اگر صنعتی خواستارانی نداشته باشد
بازار آن رواج نخواهد یافت و کسی هم آهنگ آموختن آن نخواهد کرد ، آنوقت
مردم آنرا فرو خواهند گذاشت و بدین سبب از دست خواهد رفت ، بهمین سبب از
علی، رض، روایت می کنند که فرموده است «قیمت هرکس چیزی است که آنرا نیکو
انجام می دهد» بدین معنی که صناعت هرکس قیمت او را می رساند ، یعنی ارزش
هرکس کاریست که آنرا وسیله معاش خود می سازد. (همان منبع : 799)
رابطه
کسب وکار و مهارت : هرگاه برای کسی ملکه ای (استعداد و مهارت) در یک صنعت
حاصل شود،کمتر ممکن است از آن پس در صنعت دیگری برای وی ملکه نیکی حاصل آید
: برای مثال خیاط را نام می بریم که هرگاه بخوبی و استواری ملکه خیاطی
برای او حاصل و در جان (نفس) او رسوخ یابد، از آن پس دیگر نمی تواند ملکه
درودگری یا بنائی را نیک فرا گیرد، مگر آنکه ملکه نخستین هنوز در نهادش
استوار نشده و آئین آن در وی رسوخ نیافته باشد، کمتر صنعتگری را می یابیم
که هنر خود را با مهارت و استواری فرا گرفته باشد و سپس بتواند در هنر
دیگری نیز مهارت یابد و در هر دو به یک اندازه شایستگی خود را نشان دهد.
صاحبان دانش که ملکه فکری حاصل می کنند (نه عملی) نیز به مثابه هنرمندان
هستند و دانشمندی که برای او ملکه یکی از دانشها در نهایت خوبی و استواری
حاصل آید کمتر ممکن است بهمان نسبت در دانش دیگری استاد شود ، ملکه آنرا
بخوبی و استواری فراگیرد، بلکه اگر درصدد آموختن آن برآید فرو خواهد ماند
مگر در موارد بسیار نادر؛ و منشأ آن بنابر آنچه یادکردیم همان چگونگی
استعداد و تغییر یافتن آن برنگ ملکه ایست که در جان حاصل می شود، (همان
منبع : 802)
نمونه ای از توصیف کسب و کار ها توسط ابن خلدون :
کشاورزی
: نتیجه این صناعت بدست آوردن مواد خوراکی و (غلات) حبوبات است ، بدینسان
که زمین را شخم و تخم در آن می کارند و گیاه را پس از روئیدن مواظبت می
کنند و آنرا با آبیاری مرتب نگه می دارند تا رشد کند و به مرحله ثمره دادن
برسد. سپس خوشه آنرا می دروند و دانه را از درون پوست بیرون می آورند و این
اعمال را با مهارت انجام می دهند و وسایل و موجبات آنرا فراهم می سازند.
کشاورزی از قدیمترین صنایع بشمار می رود، زیرا بوسیله آن مواد غذایی انسان
بدست می آید که اغلب مکمل حیات اوست ، انسان ممکن است بدون همه اشیاء به
سر برد، ولی نمی تواند بی مواد غذایی به زندگی خود ادامه دهد . (همان منبع
:805) .
درودگری:
این صناعت از ضروریات اجتماع به شمار می رود و ماده آن چوب است. خدا
سبحانه و تعالی در هریک از موجودات برای آدمیان منافعی قرار داده است که
بدان ضروریات یا نیازمندیهای خود را تکمیل می کنند و یکی از آنها درخت است ،
که انسان از آن سودهای بی شماری می برد و هرکس آنها را میداند. یکی از آن
سودها این است که وقتی خشک شود از چوب آن استفاده ها می کنند ، که نخستین
فواید آن عبارت است از سوختن برای وسایل معاش و ساختن عصا برای تکیه کردن
بر آن و دفاع از خویش و جز اینها ، از ضروریات ایشان، بادیه نشینان آنرا
برای ستون و میخ چادرهای خود بکار می برند و برای زنان خود از چوب کجاوه می
سازند ، سلاحهائی مانند نیزه و کمان و تیر از آن تهیه می کنند . اما
شهریان آنرا برای سقف ساختمانها و در خانه ها و اطاقها بکار می برند و از
آن تخت هائی برای نشستن روی آنها می سازند . صناعتی که بوسیله آن چوب بصورت
های یادکرده در می آید و وسایل گوناگونی تولید می کند عبارت از درودگری
است . هنگامیکه تمدن و حضارت به اوج عظمت و ترقی برسد و دوران تجمل خواهی
فراز آید مردم به زیبائی و آرایش کلبه وسایل زندگی دلبسته می شوند و دوست
دارند هریک از اقسام ساخته های درودگری از سقف گرفته تا درو تخت و هر اثاث
دیگر زیبا و آراسته بنقش و نگار باشد، آنوقت آرایش و زیبائی در صناعت
درودگری نیز پدید می آید و ساخته های آنرا به زیورهای تفننی گوناگونی می
آرایند که در شمار شگفتی های هنر می باشد و به هیچ رو در زمره ضرویات به
شمار نمی آید مانند نقش و نگار کردن (همان منبع : 815)
بافندگی
و خیاطی: گروهی از بشر که در اقلیم های معتدل به سر می برند در مفهوم
انسانیت داخل اند و ناگزیراند درباره پوشاک خود بیندیشند ، همچنانکه درباره
خویش می اندیشند. و امر پوشاک چنان حاصل می شود که منسوج را برای نگهداری
تن از گرما و سرما یکسره برتن پوشند (یعنی بدون بریدن و دوختن) ، برای تهیه
چنین پوشاکی ناگزیر باید نخ را بهم بافت ، تا پارچه یک دستی تولید شود و
این عمل را بافندگی می نامند. اگر مردم بادیه نشین باشند ، بهمان پارچه
اکتفا می کنند، اگر به شهر نشینی گرایند، این پارچه را می برند و به تکه
هائی تقسیم میکنند تاجامعه ای به اندازه بدن انسان بدست آید ، شکل بدن و
اعضای گوناگون آن و اختلاف نواحی هریک از اندامها را در نظر می گیرند ،
آنگاه این تکه ها را با نخ بهم می پیوندند تا یک جامه می شود که به اندازه
بدن است و آنرا می پوشند و صناعتی که بدست دهنده این پوشاک مناسب است خیاطی
نامیده می شود.این دو صنعت در اجتماع ضروریست ، زیرا بشر برای پوشاک خود
بدانها نیازمند است . (همان منبع : 818)
فلاحت
: این صنعت بحث و اندیشیدن در گیاه از لحاظ بهره برداری و پرورش آن است ،
این امر از راه آبیاری و ممارست و پرورش دادن زمین و باغ به روش درست و
شایستگی فصل و برعهده گرفتن کلیه وسایلی که سبب اصلاح و تکمیل و پیشرفت
گیاه می شود ، حاصل می گردد. پیشینیان بدین فن عنایت بسیاری مبذول می
داشتند و آنها نظر خویش را درباره گیاهان تعمیم می دادند و کلیه جهات آنرا
در نظر می گرفتند از قبیل : کاشتن و نمو دادن گیاهان و خواصی که در آنها
یافت می شود .(همان منبع :1035)
روش
تحقیق: این نوع تحقیق بنیادی و از نظر ماهیت در دسته تحقیقات تاریخی به
شمار می آید ابزار داده ها با استفاده از منابع دسته اول بوده و فیش برداری
می باشد روایی وپایایی منابع مطابق منابع اصلی ابن خلدون و مورد تایید
متخصصین حوزه های علوم اجتماعی ، اقتصادی می باشد.
خلاصه
و نتیجه گیری : کسب و کار مفهومی است که همراه با خلقت بشر وجود داشته است
و آغاز گاه آنرا ابزارسازی و کشاورزی دانسته اند ، در جوامع پیشین وحال
کسب وکار نقش زیر بنایی در توسعه همه جانبه جوامع داشته است ، به نحویکه
ابن خلدون در سال 732 ه ق به اهمیت کسب وکار در جامعه اشاره نموده است .
ابن خلدون تعربفی را از تجارت و بازرگانی ارائه نموده که همان تعریفی است
که امروزه از کارآفرینی بیان می گردد . ابن خلدون کسب و کارها را به دو
نوع بسیط و مرکب تقسم بندی نموده و اشاره می نماید که کسب وکارها از
ضروریات معیشتی زندگی شروع شده و به سوی تجملات و رفاهیات زندگی حرکت می
کنند و تا هنگامیکه در جوامع ، شهرنشینی و تمدن به مرحله کمال نرسد ، کسب
وکارها در همان ضروریات معاش زندگی باقی مانده و توسعه ای اتفاق نمی افتد .
ابن خلدون حرفه و کسب وکار فرد جایگاه اجتماعی او را در جامعه مشخص می کند
و صاحبان کسب و کار ، کسب خود را باید به نحوی انتخاب نموده که با شرایط
جامعه جهت پذیرش آن همخوانی داشته باشد . ابن خلدون در رابطه با مهارت
کارآفرین اشاره می نماید که کسب و کار باید به نحوی انتخاب گردد که با
مهارت و علاقه صاحب کسب وکار همخوانی داشته و در جان ( نفس) او رسوخ کند و
در جامعه هرفرد پتانسیل و ظرفیت کسب و کار خاص خود دارد که باید آن را
شناسایی نماید و اشاره می نماید موفقیت صاحب کسب و کار در یک حرفه نشانگر
آن نیست که وی می تواند در هرکسب و کاری موفق باشد.و در پایان ابن خلدون به
تشریح و کاربرد کسب وکارهای مختلف در جامعه اشاره می کند که شاخص ترین
آنها ( کشاورزی ، بافندگی ، خیاطی ، فلاحت ، درودگری ) می باشد ، که کسب
وکارهای بیان شده هم اکنون پس از گذشت حدود700 سال همچنان در جوامع کنونی
دارای کاربرد حیاتی می باشند .
فهرست منابع :
1). گنابادی،محمدپروین ،(1388)، مقدمه ابن خلدون ، چاپ دوازدهم ، انتشارات علمی و فرهنگی
2). رجبی ، محمود و همکاران ،(1389) ، تاریخ تفکر در اسلام ، چاپ هشتم ، انتشارات یاران قم
3) . ثقفی ، سیدمحمد، (1390) ، ابن خلدون نخستین جامعه شناس مسلمان ، چاپ اول ، انتشارات جامعه شناسان
نویسنده: فرهاداحمدی کارشناس ارشد جامعه شناسی